رویای پنهان



مثلا بغلت کنم و کنار گوشت آهسته بگویم:

بیخیالِ تقویم ها نازخاتونم!

دامن گلدارت را که بپوشی، 

بهار می شود.

روسریِ‌ آبیت را که سر کنی،

بهارتر!

مثلا سر روی شانه ام بگذاری و با ناز بگویی:

فروردین و مهر و اسفندش چه فرقی دارد وقتی بهار آغوش شماست آقا.

اصلا به رفت و آمدِ این فصل ها اعتباری نیست، بهار خودِ خودِ شمایی حضرت دلبر!

مثلا یک عمر بهارم باشی.

مثلا چهارفصل بهارت باشم.❤


آقا جان چای اش را هُرتی کشید و گفت : 

تلفن که نداشتیم، مجبور بودیم یکی دو ساعتی در صف بایستیم تا نوبتمان شود 

شانس آوردیم تلفن آن ها به راه بود نوبت به ما که میرسید از استرس سکه مگر در آن خط باریک می افتاد ! 

به زور و صلوات می انداختیم توو شماره را میگرفتیم ، 

هی سلام و صلوات که خدایا به حقِ پنج تن خودش بردارد بعد یک هو صدای دلخراشی از آن سوی تلفن بله بفرماییدی میگفت که بند بند استخوانت بریزد پای شلوارت ! 

قطع میکردیم دوباره میگرفتیم این مردم هم که با سکه هایشان کم مانده بود شیشه های آن قوطی کبریت را پایین بیاورند » 

چای ته مانده در استکان را داخل نعلبکی ریخت و قند را طبق عادت قدری داخل چای زد و ادامه داد خودش گوشی را برداشت مادر بزرگت را میگویم . بعد از پنج شش بار احوالپرسی گفتم 

ماه مُنیر جان می آیم ها بخدا صد بار هم پدرت جوابم کند می آیم 

ماه منیر جان نروی ها او هم با صدای نازک نارنجی اش میگفت منتظریم بی شما که نمیشود ‌ بعد پدرش یک هو سر میرسید و قطع میکرد . دوستت دارم ما هم میماند ته گلویمان تا خیس بخورد برای سری بعد. 

میبینی که آخرش هم مال خودمان شد به قول خودش بی ما که نمیشود ، بی او هم نمیشد ! » 

خانم جان سرخ و سفید شد و لبخندی زد که معلوم بود قند در دلش آب شده ، 

آقا جان گفت : « ماه منیر آنجا کنار پنجره یک بسته داری دامنِ گلدار از همان ها که دوست داری ،

بپوش ببینم قد و قواره اش مناسبت هست یا نه »

« آقا جان لبخندی به من زد و گفت قِلقِ دوست داشتنش را بلدم

راستی 

دختر جان ، قربانِ شکلِ ماهت تو هم خواستی عاشق شوی ، 

پای اش بمانی ها الکی که نیست بی او نمیشود




چقدر بعضی آدم ها قشنگ عاشق میشوند، آنقدر قشنگ که دوست داری یکجای زندگی دو نفره جذابشان بنشینی و عشق کنی از آن همه اشتیاق و علاقه. به تصویر بکشی بوسه هایشان را، به روی کاغذ بیاوری القابی که بهم نسبت میدهند. فداکاری هایی که برای هم میکنند، دوستت دارم هایی که برای هم می آفرینند، اصلا بعضی ها واقعا شیرین عاشق میشوند و شیرین عاشق میمانند و شیرین زندگی میکنند، اینها به "عشق" اعتبار میبخشند و امید که اگر پایت لرزید و رفتی در حوالی عشق و عاشقی نترسی، دلت خوش باشد که حس خوبی هست، آرامشی هست، علاقه جا افتاده ای هست که به این سادگی ها رنگش از روی زندگی روزمره نمیپرد که جایش خیانت بیاید و پنهان کاری و دروغ.

بعضی ها الگوی عشقند انگار، یکجورهای دل را به هوس می اندازند که عاشق باشد و عاشقی کند، از آن عشق های شیرین ماندنی.

آدم عشق را با نام بعضی ها آغاز میکند و توی جمعی اگر واقع مظلوم واقع شود حرفی برای گفتن دارد، آخر خیلی ها میگویند عشق کدام است، عاشق واقعی کجای دنیا پیدا میشود؟! دلت خوش است ها!!! آنوقت اگر تو از آن آدمهایی که قشنگ عاشق میشوند توی زندگی ات دیده باشی میگویی عشق هست، من دیده ام از آن واقعی هایش را که مرد برای زنش کتاب میخواند تا خوابش ببرد. ظرف میشوید که دستان بانویش غمگین نباشند و زن برای مردش شعر میگوید و می چسباند روی آینه که یادش بیاورد  چقدر دوستش دارد، کیک میپزد که بگوید اگر تو دوستم داشته باشی هیچ کاری سخت نیست. از آن عاشق هایی که باهم کودکند، باهم بزرگند، برای هم تکیه گاهند و منبع عشق و انگیزه، من دیده ام زوج هایی را که بدون هم مرده اند و عشقشان را هیچ جای این کره خاکی جا نگذاشته اند جز در خاطره ی اطرافیانشان، عشق واقعی هنوز هم پیدا میشود. فکر نکن آنها که عشق را به بازی میگیرند برنده اند،

نه جانم! عشق قدرتمند تر از اینهاست که کسی بتواند آتش به جانش بیاندازند.

همان هایی که خوب عاشقند  میدانند!!

ما 

میتوانیم 

الگوی تازه ای را

به قصه های عاشقانه ی دنیا

اضافه کنیم!

پس

بیا 

بهم

برسیم.❤



خداتو شکر که دیگه ندارم غمتو،

که دیگه ندارم اشکتو توو چشام، 

خداتو شکر که حواست پرت کسی دیگه ست و تو نمیبینی بدی حالمو، غممو، دردمو، شب نخوابیامو تا صبح و صبح کلنجار رفتنامو  تا شب با خودم که یادم بره نبودنا و نداشتناتو، خداتو شکر که نیستی ، که نبودنت بهتر از الکی بودنته! خداتو شکر که دلم هنوز گیرته، اونقدر گیر که اندازه یه سلام اگه بیای سمتم اندازه همه‌ی این مدت نبودنم بغل میگیرمت و میبوسمت، اونقدر گیر که دارم هذیون میگم باز امشبم از بس که نبودنت رو نمیشه طاقت اورد، اونقدر گیر که دلمو قربونی کردم برای هرچی که دل تو بخواد/هرکی که دل تو بخواد!! خواسته‌ی دلت همونی بود که دلم خواست. اما لبخندات هنوز دنیامه. زیاد بخند که هی پیش خودم بگم «خداتو شکر دلبر که حالت خوبه، خداتو شکر.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

انتخاب دامنه و هاست مناسب فصل بهاران آشپزخونه کسب درآمد از اینترنت قالب بیان بلاگ سجل ایلیا آل خمیس داستانهای برتر